منتقل کردن پیام کسی به دیگری، پیام گزاردن، پیام رساندن، برای مثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
منتقل کردن پیام کسی به دیگری، پیام گزاردن، پیام رساندن، برای مِثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
پیغام گزاردن. رساندن سخنی یا نامۀ متضمن گفتاری از کسی بدیگری. پیام آوریدن: یارب از فردوس کی رفت این نسیم یارب از جنت که آورد این پیام. ؟ سعدی. تا پای مبارکش ببوسم قاصد که پیام دلبر آورد. سعدی. نسیم سبزه و بوی ریاحین پیام آورده از خسرو به شیرین. ؟
پیغام گزاردن. رساندن سخنی یا نامۀ متضمن گفتاری از کسی بدیگری. پیام آوریدن: یارب از فردوس کی رفت این نسیم یارب از جنت که آورد این پیام. ؟ سعدی. تا پای مبارکش ببوسم قاصد که پیام دلبر آورد. سعدی. نسیم سبزه و بوی ریاحین پیام آورده از خسرو به شیرین. ؟